مهد عسل بهشتي براي نوگلها

داستان دانه ی گندم

  سرگذشت دانه ی گندم   سالها پیش کشاورزی یک کیسه ی بزرگ بذر را برای فروش به شهر می برد. ناگهان چرخ گاری به یک سنگ بزرگ برخورد کرد و یکی از دانه های درون کیسه روی زمین خشک و گرم افتاد دانه ترسید و پیش خودش گفت: من فقط زیر خاک در امان هستم گاوی که از آن جا می گذشت روی دانه پا گذاشت و آنرا درون خاک فرو برد. دانه گفت من تشنه هستم و به کمی آب  برای رشد و بزرگ شدن نیاز دارم کم کم باران شروع به باریدن کرد صبح روز بعد دانه یک جوانه کوچکولوی  سبزدراورد . جوانه تمام روز زیر نور خورشید نشست و قدش بلندو بلند تر شد  روز بعد اولین برگش در ...
26 دی 1392

برگزاری مراسم یلدا وزیارت عاشورا در امام زاده حسین

سلام امروز در تاریخ 92/9/27 ما قند عسلای مهد عسل به همراه مامانامون رفتیم امام زاده حسین امروز عصر به همراه مامان گلم رفتم امام زاده حسین جاتون سبز خیلی بهمون خوش گذشت همه ی دوستام اومده بودن کلی بازی کردیم خانوم مربیای مهربونمون بر امون سفره شب یلدا انداخته بودن تازه اقای زارعیان هم برامون زیارت عاشورا خوند بعد با مامانامون سر سفره عکس گرفتیم   عجب سفره ی خوشمزه ای به به خواندن زیارت عاشورا توسط اقای زارعیان   اونقدر عکس گرفتیم  با دوستامون ...
4 دی 1392

محیط زیست

  رفتن به طبیعت برای جمع کردن میوه درخت کاج و برگ های پاییزی برای کلاس خلاقیت       ما کوچلو های مهد عسل برای کلاس خلاقیتمون رفتیم تو طبیعت تا میوه ی درخت کاج و برگ های زیبای پاییزی جمع کنیم تا به وسیله ی  اونها کاردستیهای خوشکل درس کنیم  مربیا هم به ما کمک کردن تازه کو چلو های مهدمونم هم کلی میوه ی کاج جمع کردن     دست همهشون درد نکنه     ...
1 دی 1392